تأویل پدیدارشناختی و ظهور سوژه انضمامی در سیاست

Document Type : Original Article

Author

Assistant professor , institute of Iranian history and culture, university of tabriz

Abstract

چکیده: پدیدارشناسی هوسرل با شعار بازگشت به خود اشیاء، با نقد دیدگاه‌های تقلیل‌گرایانه‌ی کمّی و تجربی و همزمان زیرسوال بردن نگرش‌های ایده‌آلیستی، به ارائه معنایی انضمامی و در عین حال بازاندیشانه از سوژه در سیاست کمک نموده است. به طور مشخص پدیدارشناسی با نقد سوبژکتیویته‌ی دکارتی، دوگانگی سوژه و ابژه را مورد نقد قرار داده است. تأویل پدیدارشناسانه‌ای که از جانب سوژه‌ی درهم‌تنیده با اشیاء پیرامون صورت می‌گیرد، در بیان هایدگر به نوعی از تفسیر و تعبیر (Auslegung) نظر دارد که بتواند به آشکار شدن وجه پنهان امور و در رأس آنها حقیقت وجود بینجامد. از این رو برخلاف سوبژکتیویته‌ای که بر سوژه‌ انتزاعی، جهانشمول و غیرتاریخی مبتنی بوده، پدیدارشناسی در سیاست به سوژه‌ای توجه دارد که بنیان‌های آگاهی و هستی وی در قالب روابطی درهم تنیده از پیوند با اطرافیانش(حتی گسترده‌تر از همنوعانش بلکه با کلیت هستی) شکل گرفته است. ادموند هوسرل این مهم را با طرح زیست‌-جهان در دوران انتهایی حیات فکری خود مطرح نمود اما بسط و نیز کاربست آن در قلمروهای اجتماعی و سیاسی بیشتر بر اثر تلاش‌های متفکران پس از هوسرل صورت گرفت که هرچند متأثر از وی بودند، اما از برخی مفروضات فکری وی فراتر رفتند. در این نوشتار ضمن اشاره به پروژه فکری هوسرل و نحوه‌ی تکوین آگاهی استعلایی در ذهن، برخی از نمودهای رویکرد پدیدراشناسی در نزد متفکران مختلف از جمله تأکید بر در-جهان-‌بودگی(مارتین هایدگر)، قوام یافتن خود در مواجهه با دیگری(امانوئل لویناس)، بدنمندی(موریس مرلوپونتی)، تشخّص (ماکس شلر) و تلفیق آنها با همبستگی اجتماعی(social solidarity) مورد توجه قرار گرفته و امکان وجود و تحقق جمهوری‌ و فضایل مدنی برآمده از آن، به عنوان گونه‌ای از سیاست پدیدارشناسانه بررسی می‌شود. مبنای مهم چنین رویکردی مبتنی بر نگرشی انتقادی و بازاندیشانه از زیست-جهان به مثابه‌ی بستر بین‌الاذهانی سیاست قرار دارد.

Keywords

Main Subjects



Articles in Press, Accepted Manuscript
Available Online from 17 December 2020
  • Receive Date: 26 April 2020
  • Revise Date: 09 August 2020
  • Accept Date: 09 August 2020